عذر گناه

منم که بی تو نفس میکشم زهی خجلت***مگر تو عفو کنی ور نه چیست عذر گناه

عذر گناه

منم که بی تو نفس میکشم زهی خجلت***مگر تو عفو کنی ور نه چیست عذر گناه

عذر گناه

در این وبلاگ سعی من این خواهد بود که سروده هایم و همچنین داستانک ها و دل نوشته ها را برای دوستان اهل قلم بیاورم
سعید باقری

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
نویسندگان
پیوندهای روزانه

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «باران عسل» ثبت شده است

چشمانت

در آغوش اندیشه هایم 

چه سبک آرام گرفته ای؟

چه معصومانه نگاه میکنی!

 آرام

می غلطی در چشمانم

و خیس می شوند 

 چشمانت

در گرداب عسل

   خورشید را مانند

               که بارانی ست!